در کشف الغمه از ابی سعید خدری آمده که گفت: یک روز صبح امام علی(ع) به فاطمه(س) فرمود: یا فاطمه ، آیا چیزی داری که ما را با آن اطعام کنی؟ فاطمه(س) عرض کرد: قسم به آن خدایی که پدرم را به پیامبری و تو را به امامت و وصایت او برگزید، هیچ چیزی ندارم که در این صُبح تو را غذا بدهم و اگر چیزی نزد من بود تو را بر خودم و حسن و حسین(ع) در غذا دادن مقدم می دانستم. امام علی(ع) فرمود: چرا مرا مطلع نکردی تا چیزی تهیه کنم؟ حضرت زهرا(س) عرض کرد: ای اباالحسن ! من از خداوند حیا کردم که تو خود را به خاطر اطعام ما دچار اموری کنی که بر آن توان نداشته باشی. امام(ع) از نزد فاطمه(س) خارج شد، در حالیکه توکل به خدا نمود و به خداوند عزوجل امید خیر داشت، پس دیناری قرض کرد تا ... . (الدمعه الساکبه / علامه محمدباقر بهبهانی (ره) ، ص 38 )